سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی



ابر برچسب ها

 باسلام وصلوات برمحمد وآل پاکش (ص)

این بار به مناسبت اربعین امام حسین (ع) می خواهم که آخرین مقاله ای راکه درباره سیر عزاداری درافغانستان نوشته ام می باشد .

به محضرشما تقدیم کنم تاباشد که مورد قبول حضرت حق ومورد استفاده شما قرار گیرد لازم به ذکر است که این مقاله درچند قسمت تقدیم شما خواهد شد

غزنویان که با زمینه سازی یکی از غلامان ترک زبان سامانی روی کار آمدند.

ولی موسس این این خاندان سبکتکین غلام وداماد آلبتکین بوده است.

روابط سلاطین غزنویان با شیعیان خوب نبود وسلطان محمود که بزرگترین این خاندان وحاکم قدرتمند غزنوی می باشدروابط خصمانه ی با شیعیان داشت.

اوشافعی مذهب بودوشیعیان را موردتکفیرقرارمی داد وآنهارا تفتیش عقاید می کرد وآنهاهیچ گونه امنیت نسبت به جان ومال خودنداشتند.

 

ازاقدامات سلطان محمود می توان به قتل علمای شیعه وغارت اموال آنهاومنع مجالس ومنابر شیعیان را می نمودندکه اینها قسمتهای از ظلم وستم سلطان محمود غزنوی به شیعیان می باشد

.

برخورد سلطان محمود حکومت ((لودی))رادرملتان که ناشرافکارقرمطی های اسماعیلیه بود وآنهاراازبین بردوهرجا نامی از قرمطی ها می شنید آنهاراسنگسار ومعدوم می کرد.

 

همزمان بااین سرکوبی ها وشدت فشاربرشیعیان وحملات شدید به غور وغرجستان که از مراکز اصلی تشیع درافغانستان بودوبه مخالفت باعزاداری امام حسین (ع) پرداخت وآ» راتحت عنوان بدعت کوبید ومردم را به خاطر آن مورد آزاز واذیت قرار داد.

 

 

باهمه تعصبی که سلاطین غزنوی به ویژه سلطان محمود باشیعیان داشت درعین حال با سادات شیعه با مسامحه رفتار می کردندواین خودباعث شد که تا شیعه به نحوی هرچند ضعیف بتواند به حیات خویش ادامه دهد.

مراسمات شیعیان به محافل خصوصی راه یافته بودودراماکن عمومی نیز شیعیان از سپر ومحافظ مذهب خود( تقیه)استفاده می کردند.

 

ودرچنین شرایطی بود که فردوسی شاعر حماسه سرا با حفظ تشیع خود دردربارغزنویان شاهنامه را نوشتبامرگ سلطان محمود وکاهش فشار غزنویان بر شیعیان شهرغزنین عزاداری خود راآشکار نمودوکسانی مانند(کسایی مروزی)(متوفی 348ه)وحکیم ناصرخسروقبادیانی بلخی (481-394هق)که شاعران پیش قراول درعاشورا سرایی ومرثیه گویی به حساب می آیند وبه مذهب شیعه باور داشتند.

سنایی غزنوی (612-543)نیز محرم وعاشورا را موردتامل عاشقانه قراردادندواشعار جانسوزی رادرشهادت امام حسین (ع)وسایر

شهدای اهلبیت (ع) سرودند.ناصری داوودی عبدالمجید نشریه تخصصی معرفت ص 84                            

[2] تقی زاده داوری محمود سنت عزاداری ومنقبت خوانی درتاریخ شیعه امامیه ص 82

[3] ناصری داوودی عبدالمجید تشیع خراسان عهد تیموریان ص 30

[4] نشریه معرفت همان ص84

[5] همان[

 

 

[1]




برچسب ها : مناجات ماه عاشقی



و همچنان وى را سپاس گزاریم که با بعثت بنده پرهیزگار و گرامى خود محمد صلی الله علیه و آله بر ما منت نهاد و دنیاى تاریک ما را در فروغ این چراغ آسمانى روشن فرمود. امت‌هاى گذشته از این شرف که بر امت ما کرامت شده، محروم بودند.

نور محمد صلی الله علیه و آله در آسمان‌ها عطیه‌اى بود که طى روزها و روزگارها ذخیره مانده بود تا سرانجام در آخرالزمان به امت مرحومه ارزانى شود و روشنایى خاموشى ناپذیرش بر دل و جان ما بتابد.

قدرت الهى هرگز شکست نمى‌خورد و به بنیاد ارادت و مشیت علیایش هرگز خلل نمىرسد.

(خداوند) اراده کرده بود که آخرالزمان را از برکت وجود محمد صلی الله علیه و آله شاداب و آباد بدارد و قدرت لایزالش این برکت را از صبح ازل به خاطر ما نگاه داشت تا آن روز که لواى نبوت به دست گرفت و در وحشتکده‌ى مظالم و معاصى و کفر و شرک، نداى توحید در داد.

و بدین ترتیب او را خاتم انبیا قرار داد و ما را نیز به نام خاتم امت‌ها یاد فرمود. ما را به نام خاتم امم یاد فرمود و بر اقوام و ملل گذشته، سیادت و برترى بخشید.

ما را در برابر لجاج و انکار گمراهان گواه گرفت و به شمار اندک ما بر گروه‌هاى انبوهى که در اعصار و قرون مىزیستند، افزونى داد.

به روان پاک محمد صلی الله علیه و آله درود باد که وحى تو را با امانت و صمیمیت به بندگان تو رسانید و به شایستگى از میان بندگان تو مبعوث شد و جناب اقدس تو بر قامت وى خلعت نبوت پوشانید.


محمد صلی الله علیه و آله در راه رضاى تو، سیاه را بر سفید و درویش را بر توانگر و بیگانه را بر خویش و دور را بر نزدیک، برگزید و عاشقانه به تبلیغ وحى تو و اعلاى قانون تو و تعظیم قرآن تو پرداخت. تا آن جا که از شهر و دیار خود آواره ماند و خاک "بطحا" را به امید آن که در ادامه تبلیغ آزادتر و قوىتر گردد، ترک گفت و رو به جانب "یثرب" گذاشت.
 

محمد صلی الله علیه و آله امام رحمت و واسطه‌ى فیض و پیشواى خیرات و اصلاحات و کلید برکت و نعمت بود.

محمد صلی الله علیه و آله دین مقدس تو را در زمین آن چنان که سزاوار بود با علو و عظمت جلوه گر ساخت.

آن چنان که جان عزیز خود را به رضاى تو در راه جهاد مقدس خویش بر کف گذاشت؛ تن نازنین خود را نیز به خاطر تو در طوفان حوادث به مشقت‌ها و رنج‌ها تسلیم فرمود.

پیشانى بندگى در پیشگاه عظمت تو بر خاک نهاد و دست التجا و تضرع به درگاه تو برافراشت. دودمان خویش را براى اعتلا و عظمت کلمه توحید به قربانگاه گسیل کرد و بر خویشاوندان خود که هم چنان به مکابره و عناد ادامه مىدادند و از انحراف به استقامت نمىگراییدند، حمله برد و رشته رحامت را با دم شمشیر ببرید. بیگانگان مومن و صالح را به خویشتن نزدیک ساخت و خویشان ملحد و منافق را به جرم الحاد و نفاق، بیگانه شمرد و از جوار خویش طردشان کرد.

محمد صلی الله علیه و آله در راه رضاى تو، سیاه را بر سفید و درویش را بر توانگر و بیگانه را بر خویش و دور را بر نزدیک، برگزید و عاشقانه به تبلیغ وحى تو و اعلاى قانون تو و تعظیم قرآن تو پرداخت. تا آن جا که از شهر و دیار خود آواره ماند و خاک "بطحا" را به امید آن که در ادامه تبلیغ آزادتر و قوىتر گردد، ترک گفت و رو به جانب "یثرب" گذاشت.

محمد صلی الله علیه و آله از مکه که زادگاه و معبد و مسجد و خانه آباء و امهاتش بود، به مدینه غریب و ناشناس هجرت کرد تا قرآن مجید را هم چون خورشید تابان بر آسمان حیات بشرى برکشد و جهان را از فروغ این چراغ آسمانى گرم و روشن بدارد.

محمد صلی الله علیه و آله در این فداکارى عظیم جز اعظام دین تو و اعلاى کلمه تو و سرکوبى دشمنان تو، هدف دیگرى نداشت.

و بدین ترتیب در خانه هجرت به تجهیزات و تسلیحات مسلمانان همت گماشت و از آن جا به امید این که درخت کفر را از ریشه برکند و بر جایش نهال بارور راستى و درستى بنشاند، برضد بت خانه‌ها به جنگ برخاست.

همه جا دست تواناى تو پشتیبان او بود و لواى ظفر و سعادت از آسمان‌ها بر فرق گرامیش سایه مىانداخت.

تا آن که بت پرستان قریش را در خانه‌هایشان از پاى درآورد و بت خانه‌ها را بر سرشان ویران ساخت و فرمان گرانمایه تو را جبرا و قهرا بر زندگى ننگین و نکبت گرفته آنان تحمیل کرد.

پروردگارا! روح مقدس محمد صلی الله علیه و آله را در اعلى علیین به جوار خویش بپذیر و به پاداش رنج‌ها و زحمت‌هایى که آن روح مقدس در راه رضاى تو و سعادت بندگان تو به خود پذیرفته، قرین رضا و مسرتش فرماى.

آن چنان بر منزلت و مرتبتش بیفزاى که از آفریدگان تو، کسی هم سنگ و هم وزن وى نباشد و بر فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل تو برترى و مهترى گیرد.

و هم چنان فرزندان صالح و پیروان صادق او را از شفاعت و محبتش بهره‌مند ساز و بیش از آنچه ما را به اکرام و انعام وعده فرموده‌اى، انعام و اکرام فرماى.

خداوندا! اى تو که بندگانت را به وفادارى فرمان داده‌اى.

اى تو که از هر وفادار، وفادارترى و از هر بخشنده، افزون‌تر و مطلوب‌تر همى بخشى.

تو که اگر بخواهى بر دفتر کردار بندگانت به جاى گناه، ثواب بنویسى و عوض کیفر، پاداش فراوان فرستى.(1)

ما به فضل و انعام تو امیدواریم.

پى نوشت:

1. صحیفه کامله سجادیه، ترجمه جواد فاضل، صص 64- 68، امیر کبیر، تهران، چاپ شانزدهم، 1372.

 




برچسب ها : سال پیامبر اعظم سال تمتم خوبیها



پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏فرمود:

«اللهمّ احینى مسکینا و امتنى مسکینا واحشُرنى فى زمرة المساکین‏(1)؛ خدایا! مرا مسکین و فقیر زنده نگاه‏دار، فقیر بمیران و در زمره فقیران محشورم نما.»

به راستى این خواست و پیام رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم سیره عملى وى در زندگى با برکت و پر رحمتش بود که تجلى آن در تمام سال‏ها، ماه‏ها، روزها، و... در وجود آن خورشید دو عالَم همچنان روشن ماند و مى‏توان جلوه این اخلاق حضرت را با یک بررسى مختصر در تمامى شئون زندگانى آن حضرت نظاره کرد. قرآن نیز در تبیین جایگاه واقعى و تکوینى رسول گرامى مى‏آورد:

«اى پیامبر! وجود تو براى تمام عالم هستى، رحمت است.»(2)

 

امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏فرماید: «در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»

 

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم نه تنها در زندگى، مسکین گونه زیست؛ بلکه در هنگامه وفات هم فقیرانه به دیدار معبود شتافت. چنانچه ابن عباس مى‏گوید:

«انّ رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم تَوَفَّى و درعه مرهونة عند رجلٍ من الیهود على ثلاثین صاعاً من شعیر اخذها رزقاً لعیاله(‏3)؛ حضرت هنگام وفات زره مبارک را در برابر 30  پیمانه (‏4) جو(که براى برآوردن نیازهاى تغذیه‏اى خانواده، قرض گرفته بود) نزد مرد یهودى در گرو نهاده بود.»

عایشه مى‏گوید:

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در حالى از دنیا رفت که از خویش دینار، درهم، گوسفند و شترى به جا نگذاشته بود.(5)

اگر در درستى آنچه که گذشت، تردیدى به خویش راه ندهیم و به توجیه و تأویل نپردازیم، چه‏ بسا بتوان از آنچه که در سیره رفتارى آن حضرت یافت مى‏شود، بهره جست و براى تحقق آن در زندگى رهروان و الگوپذیران آن حضرت، به تلاش و کوشش پرداخت و با اراده‏اى قاطع و نفى هر توجیه و تأویلى، بدان عمل نمود.

در این راستا به کلامى از امام باقر علیه السلام در بیان نخستین اصلِ اقتصاد در زندگى مى‏پردازیم که مى‏فرماید:

«در بررسى وضعیت اقتصادى خویش ملاک و الگوى خود را آن کس که بیش از تو مال دارد، قرار نده؛ به گونه‏اى که آرزوى داشتن آنچه را او دارد، بنمایى و بر آنچه خود دارى، خشنود نباشى!»

در پى این دستورالعمل، امام باقر علیه السلام به آیاتى از قرآن استناد نموده، و نحوه زندگى رسول گرامى را یادآور مى‏شود:

«فانّما کان قُوتُه الشَّعیر و حلواه التَّمر و وقودُهُ السَّعف اذا وجده(‏6)؛ غذاى رسول گرامى، جو و شیرینى ایشان، خرما و سوخت وى براى تهیه غذا و گرما، شاخه‏هاى درخت خرما بوده، البته تهیه این‏ها هم اگر برایش امکان‏پذیر مى‏بود.»

تکیه و تأکید بر جو و خرما(7) به عنوان مهم‏ترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیه‏اى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگ‏ترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشت‏، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مى‏کردند، خرما و جو، ارزان‏ترین و فراوان‏ترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محروم‏ترین ساکنان مدینه امکان‏پذیر بود.

با بررسى بیشتر در مى‏یابیم که این نوع زندگى تنها ویژه شخص ایشان نبوده، بلکه خانواده آن حضرت نیز همین روش را داشته‏اند.

عایشه مى‏گوید:

«والذى بعث محمّداً بالحقّ ما رأى مُنخلاً ولا اَکَلَ خُبزاً منخولاً منذ بعث الله الى ان قُبِضَ صلى الله علیه و آله و سلم ...(8)؛ سوگند به خدایى که محمد صلى الله علیه و آله و سلم را به حق برگزید، از آن زمان که خداوند وى را به پیامبرى برگزیده تا آنگاه که فراخوانده شد، آرد جوى نرم شده (الک شده) و نان جوىِ با آرد نرم در منزل ایشان دیده نشده است!»

عروة، با تعجب مى‏پرسد: پس چگونه جوىِ سخت را مى‏خوردید؟

عایشه در پاسخ مى‏گوید: پیوسته آخ، آخ، مى‏گفتیم!

 

تکیه و تأکید بر جو و خرما به عنوان مهم‏ترین مواد غذایى مورد استفاده حضرت، بیانگر نوع زندگى و سیره تغذیه‏اى ایشان است. در زمانى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم بالاترین جایگاه اجتماعى را دارا بود و رهبرى یک حکومت و بزرگ‏ترین مسئولیت اجرایى را در دست داشت و ساکنان شهر مدینه، از انواع گوشت‏، لبنیات و غذاهاى دیگر استفاده مى‏کردند، خرما و جو، ارزان‏ترین و فراوان‏ترین کالاى موجود بود که تهیه آن براى محروم‏ترین ساکنان مدینه امکان‏پذیر بود.

 

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زمانى براى خانواده، چنین برنامه غذایى را اجرا مى‏نماید که توانایى استفاده از هر نوع امکانات و لوازم را براى بهترین زندگى اقتصادى دارد. روزى زنى از انصار براى منزل پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زیراندازى هدیه مى‏آورد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ضمن آن که از عایشه مى‏خواهد آن را به وى برگرداند، مى‏فرماید:

«فوالله لو شئتُ لأجرى الله معى جبال الذّهب والفضّة(9)؛ به خدا سوگند! اگر اراده مى‏کردم، خداوند براى من کوه‏هاى طلا و نقره را فراهم مى‏نمود.»

پیامبر گرامى به ما مى‏فهماند که این گونه زیستن، بر اساس نداشتن و محرومیت نیست، بلکه تفکر و خواست قلبى و عملى خاتم پیامبران این چنین بوده است. حضرت در کلامى فرمود:

«والقُربة الى الله حُبّ المساکین والدّنو منهم(‏10)؛ نزدیکى به پروردگار، با عشق ورزیدن و نزدیک شدن به مسکینان به دست مى‏آید.»

رسیدن به این «حُبّ» با استفاده از انواع بهترین خوراکى‏ها، صورت نمى‏گیرد. چگونه مى‏توان انتظار هم نشینى و همراه شدن با مسکین را داشت و از طرف دیگر به مانند آنان زندگى نکرد؟ حضرت فرمودند: دوست داشتن و نزدیک شدن به مسکینان، عاملى در تحقق قرب به خداوند است. زمانى مى‏توان به مسکین نزدیک شد که مانند او به تغذیه خویش بپردازیم. گروه مسکین علاوه بر ناتوانى مالى، امکان استفاده از مواد غذایى را به طور کمّى و کیفى نیز ندارد. در این راستا پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرموده است:

«والتّباعد من الله الشّبع (‏11)؛ سیر خوردن، باعث دورى از خداوند مى‏شود.»

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم نه تنها خود بر این کلام جامه عمل پوشاند، بلکه در خانواده به چنین سیره‏اى دست یافت، چنانچه عایشه مى‏گوید:

«ما شبع آل محمّد صلى الله علیه و آله و سلم غداءً ولاعشاءً من خبز الشّعیر ثلاثة ایام، متتابعات حتى لحق بالله عزّوجلّ (‏12)؛ خانواده محمد صلى الله علیه و آله سه روز پى ‏در پى از نان جو نیز سیر نخوردند، تا این که ایشان به خداوند عزّوجل پیوست و رحلت کرد.»

عایشه در جاى دیگر آورده است: «خانواده محمد صلى الله علیه و آله و سلم، یک شب با شکم سیر نخوابیدند.»(13)

عایشه در مورد زمان شروع این رفتار پیامبر به صراحت مى‏گوید:

از ابتداى ورود به مدینه، این وضعیت موجود بوده است.»(14)

 

پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زمانى براى خانواده، چنین برنامه غذایى سختی را اجرا مى‏نماید که توانایى استفاده از هر نوع امکانات و لوازم را براى بهترین زندگى اقتصادى دارد. روزى زنى از انصار براى منزل پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم زیراندازى هدیه مى‏آورد، پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ضمن آن که از عایشه مى‏خواهد آن را به وى برگرداند، مى‏فرماید: به خدا سوگند! اگر اراده مى‏کردم، خداوند براى من کوه‏هاى طلا و نقره را فراهم مى‏نمود.

 

اگر کارگزاران، رهرو و احیاگر سیره الهى پیامبران علیهم السلام نباشند، چه کسانى توانایى زنده نمودن این تفکر الهى را دارند، تا بدانسان به سیر نمودن گرسنگان و نجات محرومان دست یازند؟! البته این سخن بدان معنا نیست که این الگو، ویژه مسئولان نظام اسلامى است و بس؛ بلکه هر انسانِ معتقد به خدا و پیرو ادیان الهى باید چنین باشد؛ زیرا پیامبران الهى علیهم السلام نیز در جامعه خویش، این گونه بودند. چنانکه، یاور محرومان و گرسنگان، امیرمؤمنان علیه السلام مى‏فرماید:

«واِن شئتَ ثَنَّیتُ بموسى کلیم الله - صلى الله علیه و سلم - اذ یقول: «ربِّ انّى لِما اَنزلتَ الىّ من خیرٍ فقیر»(15) و الله ما سأله الاّ خُبزاً یأکُلُهُ لانّه کان یأکُلُ بقلة الارض...؛ و اگر خواهى دومین را موسى علیه السلام مَثَل آرم که گفت: «پروردگارا! من به چیزى که برایم فرستى نیازمندم.» به خدا، که از او نخواست جز نانى که آن را بخورد که موسى علیه السلام از سبزى زمین مى‏خورد. و اگر خواهى سومین را داود علیه السلام گویم، صاحب مزامیر و زبور و خواننده بهشتیان، که به دست خود از برگ خرما زنبیل‏ها مى‏بافت و مجلسیان خویش را مى‏گفت: کدام یک از شما در فروختن آن مرا یارى مى‏کند؟ و از بهاى آن زنبیل، گرده‏اى نان جوین مى‏خورد. و اگر خواهى از عیسى بن مریم علیه السلام گویم: که سنگ را بالین مى‏کرد و جامه درشت به تن داشت و خوراک ناگوار مى‏خورد و نان و خورشت او گرسنگى بود و چراغش در شب ماه، و در زمستان مشرق و مغرب زمین او را سایبان(‏16) بود و جاى پناه، و میوه و ریحان(‏17) او آنچه زمین براى چهارپایان رویاند از گیاه...»(18)

به راستى سیره رفتارى پیامبر گرامى و سایر پیامبران بیانگر چگونه زیستن اند.

 

پى‏نوشت‏ها:

1. مشکاة الانوار، ص 228، ح 639.

2. و ما ارسلناک الاّ رحمة للعالمین. (انبیاء / 107)

3. مکارم الاخلاق، ج 1، ص 65، ح 66.

4. پیمانه‏اى که به اندازه چهار مُد باشد.

5. توفى رسول الله(ص) و ما خَلَّف دیناراً ولا درهماً ولا شاةً ولا بعیراً. (سیره ابن عساکر، ج 4، ص 70).

6. اصول کافى، ج 2، ص 137، ح 1، باب القناعه، (با اختلاف اندک در اصول کافى، ج 8، ص 168، ح 189.)

7. دانستنى‏هاى تغذیه براى بهبود رشد کودکان، اداره بهبود تغذیه جامعه، چاپ فروردین 1380 ش.

8. سیره ابن عساکر، ج 4، ص 71.

9. همان، ص 74.

10. مکارم الاخلاق، ج 1، ص 320، ح 1024.

11. همان.

12. سیره ابن عساکر، ج 4، ص 71.

13. همان.

14. همان، ص 72.

15. قصص / 24.

16. جائى نداشت که آن را پناه گیرد.

17. ریحان: هر گیاه خوشبو.

18. نهج البلاغه، ترجمه دکتر شهیدى، خ 160، صص 161 و 162.

منبع:

کوثر، شماره ( 61 ).

"محسن ادیب بهروز"




برچسب ها : یادمان شهیدنهضت کمالی


صفحات :
|  <  <<  11  12  13  14  15  >>  >  |