خدایارجب را طی کردیم نه به طریقی که توگفتی به شعبانت می آییم نه به آیینی که تو خواستی وبرسفره ات می نشینیم نه آنکه لایق آن هستیم.
خدایا دل سنگمان طاقتمان طاق کرده وپشتمان خم وقلب سیاه وچرکین مان رویمان سیاه وعمرمان تباه.
بارخدایارجب رودخانه شناوری بود که زنگار جان و دل می زدودوما ترسویی بودیم شناوری نیاموخته وشهامت غرق شدن نداشتیم.
خدایا درکنار رودخروشان رجب قدم زدیم وافسوس خوردیم وآلوده دامن وبابارگناه به دریای شعبان تو آمدیم.
خدایا مپسندکه دریای شعبانت را هم چنان برکناره ساحل نظاره گر باشیم،فن شناوری ندانیم وشجاعت به آب زدن نداریم ترس از آب وفرار ازعذاب.
خدایا دریای شعبانت متلاطم است وخروشان ترازرودخانه رجب،خدایادر یک سوکران تاکران دریاست وآب وموج ودرسوی دیگرصحرا وبرهوت وشنهای روان.
خدایاهنوز صدای رود خروشان رجب را می شنوم وزمزمه ونجوای شبهای کناررودرا به یاد می آورم خدایا چرا دل سنگم آب نشد،چرا چشم خشکم به آبی ننشست،چرا شرم گناهم پیشانی سیاهم رانشست،چرا همه وجودم دربرابروجودش آب نشدچرا ترنم رودمرا به سوی خود نکشید،
چرا جویباری از اشک وشرم نشدم وبه رودجاری و ساری رجب نپیوستم،
چرا قلوه سنگی ماندم بر ساحل چرا قطره آبی نشدم بررودخانه رجب ،
چرادل سنگ ماندم برساحل وتیپاخورده هر عابر،
چرانشدم سنگ وسنگ ریزه ای برکف رود خانه رجب که حرکت قطره ها وسایش آب مرا آب کند یاکه به اعماق دریای شعبان سوق دهد.
خدایاصدای امواج دریا در ساحل ومن مستاصل بر ریگها وآرزوی ریگ شدن وبه دریا خزیدن.
خدایاتو خواستی سفینه النجاة،خدایا تودادی به دریای شعبانت مدبلند،خدایا تو خواستی برصفحه روز گار حرف قشنگ، خدایا تو خواستی بردامن فاطمه (س)حسین،نشاندی بر شانه رسول حسین گذاردی درآغوش علی حسین، توخواستی درکنار حسن (ع)حسین(ع).
خدایا تو بنشان به هر دل که خواهی عشق حسین(ع).
خدایابنشان بر دل ما مهر حسین واباءوابناءواخوان واخواةوام الحسین (ع).
برچسب ها : یادمان شهیدنهضت کمالی