در حالی که استکبار جهانی به رهبری آمریکا و صهونیسم توطئه توهین به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام پیامبر اعظم(ص) را به بهانه آزادی بیان کلید زده است و با پخش فیلمی سراسر توهین به ساحت اشرف مخلوقات قلوب مسلمانان را جریحه دار نموده است. و مسلمانان هم در سراسر جهان خشم و نفرت خود را از این واقعه دلخراش اعلام نموده است و با حمله به مراکز مرتبط با استکبار جهانی و اسرائیل نا مشروع به دفاع از ساحت مقدس رحمه للعالمین(ص) پرداخته است. .بلاگ عصر ایمان هم ضمن عرض تسلیت به محضر مبارک حصرت بقیه الله اعظم(عج) و تمام مسلمانان جهان اعلام می دارد که این توهین اولین توهین و آخرین توهین نبوده و نخواهد بود و مسلمانان باید با این مساله ریشه ای برخورد نموده و جلوی اهانت کنندگان را برای همیشه بگیرد. به مناسبت همراهی با موج ایجاد شده در دفاع از ساحت مقدس نبوی(ص) مقاله این هفته را اختصاص می دهیم به رفتار رسول خدا مسیحیان و یهودیان. باشد که مورد رضای خداوند متعال و پیامبر گرامی اسلام قرار گیرد. لبیک یا رسول الله(ص) روحی و نفسی و اولادی فداک یا رسول الله(ص).
پیامبر اسلام از رحمت و رأفت عام و عطوفت تام بهرهمند بود تا جایی که خداوند او را رحمت للعالمین یاد نمود . این رحمت و مهربانی اختصاص به مسلمانان نداشت. آن حضرت همان گونه که بر هدایت مردم مکه و بت پرستان تلاش بسیار داشت ، برای هدایت اهل کتاب نیز چنین بود و به تعبیر قرآن حریص بر هدایت مردم بود و این مسئله یکی از جلوه های اساسی رحمت او بر عالمیان است .آن حضرت در برخورد انسانی و محبت به دیگران گوی سبقت را از همگان ربوده است. اینک نمونه ای از برخورد کریمانه پیامبر با مخالفان:حسن سلوک و رفتار پیامبر اسلام با کفار مورد اذعان و اعتراف دشمنان آن میباشد. اما برخی از مورخان اروپایی مدعیاند این سلوک و رفتار انسانی پیامبر اسلام مربوط به زمانی است که اسلام ضعیف بود و چاره ای جز مدارا و ملاطفت نبود. این سخن نادرست است چرا که پیامبر در هنگامی که پیروز بود با دشمنانش بسیار مدارا نمود ، به عنوان نمونه به برخی از وقایعی را یاد میکنم که متعلق به زمانی است که قدرت و شوکت دشمنان و مخالفان در هم شکسته و رسول اکرم (ص) با اقتدار تمام بر اوضاع مسلط بود:
1. برخورد با کفار و مشرکان:
هنگامی که پیامبر اکرم (ص) از غزوه ذات الرقاء بر میگشتند در مسیر برای اتراق زیر درختی مشغول استراحت شدند. جابر انصاری میگوید:
در این هنگام بود که حضرت پیامبر (ص) ما را فرا خواندند وقتی که خدمت آن حضرت (ص) حاضر شدیم فرد بادیه نشینی را مشاهده کردیم که در کنار پیامبر (ص) نشسته است آن حضرت (ص) فرمودند این شخص شمشیرم را بیرون کشیده که ناگهان بیدار شدم و خطاب به من گفت چه کسی تو را از دست من نجات میدهد. فرمودم خداوند و شمشیر از دستش افتاد.» جابر انصاری میگوید: «با این وجود حضرت پیامبر هیچ گونه عتاب و سرزنشی نکردند و او را آزاد کردند.(1
فتح مکه در سال هشتم هجری به وقوع پیوست، وقتی امر پروردگار عالم نسبت به تحکیم دین اسلام و تربیت مسلمین تحقق یافت و خداوند منان دلهایشان را برای تقوا آزمایش نمود و از طرفی دیگر کاسه ظلم و تجاوز قریش لبریز شد و در انکار آیات حقانی اسلام از هیچ کوششی دریغ نورزیدند که آنگاه اراده الهی بر این تعلق گرفت که کام پیامبر (ص) و اصحابش را با فتح مکه شیرین کند و کعبه را از لوث وجود بت و شرک، پاک نماید و مکه را به حالت اصلی آن برگرداند بهترین فرصت گرفتن انتقام از دشمنان روز فتح مکه بود. زمانی که آن حضرت (ص) و یارانش انواع و اقسام کینهتوزی را از سوی دشمنان خون آشام متحمل شدند.
قریش ایشان را ناسزا گفتند، تهدید کردند، بر سر راه ایشان خار افکندند، بر بدن مبارک نجاست انداختند، ، به القاب بد نسبت میدادند، گاهی جادوگر میگفتند، گاهی دیوانه و گاهی شاعر، اما پیامبر رحمت در این هنگامه پیروزی رو به قریش کرد و فرمود :
یا معشر قریش ترون انی فاعل بکم ای گروه قریش نظر شما چیست من با شما چگونه رفتار خواهم کرد. قریش در حالی که بهت زده ، حیران و بیمناک بودند، گفتند: «خیرا اخ کریم و ابن اخ کریم» ما از شما انتظار خیر و نیکی داریم چون شما را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود میدانیم. حضرت فرمودند: انی اقول لکم کما قال یوسف لاخوته لا تثریب علیکم الیوم اذهبوا فانتم الطلقاء من همان جمله ای را که یوسف به برادرانش گفت به شما میگویم امروز بر شما هیچ ملامت و مواخذه ای نیست بروید شما آزاد هستید.(2)
2. در برخورد و رفتار با یهود و نصاری:
در حیطه اخلاق گرامی آن حضرت (ص) فرق و تفاوتی میان کافر و مسلمان، دوست و دشمن و خویش و بیگانه وجود نداشت و آن ابر رحمت بر دشت و چمن به طور یکنواخت میبارید. یهود بغض شدید با آن حضرت (ص) داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امراست . مثلاً یک بار یکی از یهود در بازار اظهار داشت«سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است» یکی از پرورش یافتگان مکتب نور و پروانه شمع نبوت آن را شنید و نتوانست آن را تحمل کند . از وی پرسید: آیا بر محمد (ص) نیز برتری داشت؟ او گفت آری: صحابی از شدت خشم سیلی محکم به سوی او روانه کرد. از آن جا که دشمن نیز به عدل و اخلاق منجی بشریت اعتماد داشت آن یهودی مستقیماً به محضر ایشان رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد (3)
پسر یکی از یهودیان بیمار شد. پیامبر اکرم (ص) به عیادت وی رفت و او را به اسلام دعوت نمود او به سوی پدرش نگاه کرد گویا هدفش جلب موافقت پدر بود. پدرش گفت: آنچه ایشان به شما میگویند بپذیر چنانچه او مشرّف به اسلام شد و با ایمان از دنیا رفت (4)