سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی



ابر برچسب ها



رهبران اسلام در همه زمینه‌هاى زندگى، راهنمایى‌هاى لازم را بیان کردند تا هر عضو جامعه اسلامى از هر جهت فردى و اجتماعى کامل باشد.

مشاهده سیره عملى "اسوه‌هاى حسنه" از سخنان آنان نقش بیشترى در زندگى نسل جوان دارد، سیره هر شخصیت بیشتر از سخنش گویاى هویت واقعى اوست. اگر سخن از زبان شخص بیرون مىآید، سیره از مرکز دل آن شخصیت برمى خیزد. و سیره عملى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و خاندان پاکش در تمامى زمینه‌ها بهترین تابلو و الگو براى تاسیس مدینه فاضله و جامعه نمونه اسلامى است.

یافتن و داشتن اسوه و چهار چوب‌هاى فکرى، کردارى و گفتارى در روابط خانوادگى براى هر انسانى توفیقى در جهت تکامل هر چه بهتر اوست. از سویى محک اخلاق انسان در خانواده است زیرا اشخاص در بیرون قدرت بر انجام رفتار ضداخلاقى ندارند یا به دلیل پاره‌اى ملاحظات، بد اخلاقى نمىکنند. آن کس که در منزل که زن و فرزندانش تحت نظر اویند خوش رفتارى کرد، خوش اخلاق است. 

در این مقاله نمایى کلى از اخلاق خانوادگى پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ـ که سرمشق اعلا و بالاترین اسوه(1) و نمونه برجسته اخلاق الهى است و براى تکمیل اخلاق مبعوث شد ـ (2) به تصویر مىکشیم تا با الهام گیرى از سیره والاى ایشان زندگى خداپسندانه‌اى داشته باشیم و به گونه‌اى که آن بزرگوار با اعضاى خانواده رفتار مىکرد معاشرت کنیم، به گونه‌اى سخن بگوییم که آن حضرت سخن مىگفت، آن جایى غضب کنیم که آن عزیز خشمگین مىشد، و جایى عفو کنیم که آن جناب مىبخشید.(3)

اخلاق خانوادگى پیامبر صلی الله علیه و آله

عایشه، عیال رسول خدا صلی الله علیه و آله که به خصوصیات اخلاقى او آگاه بود، جزئیات اخلاقى و رفتارى پیامبر را در یک جمله خلاصه کرد؛ که در روایت آمده است:

قال سعد بن هشام: دخلت على عایشه، فسالتها عن اخلاق رسول الله صلى الله علیه و آله. فقالت: إما تقرء القرآن؟ قلت: بلى، قالت: خلق رسول الله صلی الله علیه و آله القرآن.

مرحوم فیض کاشانى در کتاب "محجة البیضاء" از "سعدبن هشام" روایت کرده که گفت: به دیدار "عایشه" رفتم و از اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم. او گفت: آیا قرآن نمىخوانى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و آله قرآنى است.(4)

قالت عایشه: ما کان احد احسن خلقا منه 9 ما دعاه احد من اصحابه ولا اهل بیته الا قال: لبیک؛ عایشه گفته است: احدى از پیامبر صلی الله علیه و آله خوش خلق تر نبود، هیچ کس از اصحاب و اهل بیت او را صدا نمىزد مگر این که در جواب مىفرمود: لبیک.(5)

مرحوم فیض کاشانى در کتاب "محجة البیضاء" از "سعدبن هشام" روایت کرده که گفت: به دیدار "عایشه" رفتم و از اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسیدم. او گفت: آیا قرآن نمىخوانى؟ گفتم: چرا. گفت: اخلاق رسول خدا صلی الله علیه و آله قرآنى است.

رشید الدین میبدى در تفسیر آیه "انک لعلى خلق عظیم"(6) مىگوید:

"رسول خدا صلی الله علیه و آله امر و نهى قرآن را چنان پیش رفت و به خوش طبعى رفتار نمود که گویى خُلق وى و طبع وى خود آن بود."

بلغ العلى بکماله             کشف الدجى بجماله

حسنت جمیع خصاله        صلوا علیه و آله

او رهنمودهاى قرآن را به دل مىگرفت و در زندگىاش از شیوه‌اى که قرآن پیشنهاد مىکرد ـ بى هیچ انحرافى و بى آن که هیچ ناراحتى در آن روا دارد ـ پیروى مىکرد و لذا تجسم قرآن به حساب مىآمد. و این ادعا از نظر کلام الله مجید مورد تایید است. (7)

کار در منزل

"خیرکم، خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائى(8)؛ بهترین شما شخصى است که با همسرش خوش رفتارتر باشد و من از تمامى شما نسبت به همسرانم خوش رفتارترم."

در اخلاق پیامبر اکرم همین بس که با آن جلالت و موقعیتى که به سلاطین نامه دعوت مىنوشت در خانه، تا حد امکان کارش را شخصا انجام مىداد.(9)

اهل سیره نوشته‌اند: پیامبر خدا در خانه خویش خدمتکار اهل خود بود، گوشت را تکه تکه مىکرد و بر سفره غذاى حقیرانه مىنشست و انگشتان خویش را مىلیسید، بز خود را مىدوشید و لباس خود را وصله مىنمود و بر شتر خود عقال - ریسمانی که به وسیله آن زانوی شتر را می‌بندند - مىزد و به ناقه خود علف مىداد، با خدمتکار منزل آرد را آسیاب مىکرد و خمیر مىساخت.(10)

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، (ج 1، ص 146) روایت کرده که: "رسول خدا صلی الله علیه و آله کفش خود را وصله مىزد، پوشاک خویش را مىدوخت، در منزل را شخصا باز مىکرد، گوسفندان و شترها را مىدوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او مىشتافت و آب وضوى شبش را خود تهیه مىکرد. و در همه کارها به اهل خانه کمک مىکرد. و لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مىبرد."

ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، روایت کرده که: "رسول خدا صلی الله علیه و آله کفش خود را وصله مىزد، پوشاک خویش را مىدوخت، در منزل را شخصا باز مىکرد، گوسفندان و شترها را مىدوشید و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس کردن به کمک او مىشتافت و آب وضوى شبش را خود تهیه مىکرد. و در همه کارها به اهل خانه کمک مىکرد. و لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مىبرد."

گاه اتفاق مىافتاد که حضرت خانه خویش را نظافت مىکرد و جارو مىکشید و خود مکرر مىفرمود: "کمک به همسر و کارهاى منزل، صدقه و احسان در راه خدا محسوب مىشود."(11)

از عایشه نقل شده که گفته است: محبوب‌ترین کارها نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله خیاطى بود. (12)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با همه عظمت و موقعیت ممتازش در منزل کار مىکرد. و به نگهدارى و پرستارى از کودکان می پرداخت.(13)

عایشه همسر آن حضرت میگوید:

وقتى خلوت می شد، پیامبر لباس خود را می دوخت و کفش خویش را وصله می کرد.(14)

على علیه السلام بیش از سى سال عمر خود را با رسول خدا صلی الله علیه و آله سپرى کرده و شناساترین فرد به رسول خدا بوده و از اخلاق داخلى و خارجى حضرتش اطلاع دقیق داشته، امام حسین علیه السلام می فرماید:

سالت ابى عن مدخل رسول الله صلى الله علیه و آله، فقال: کان دخوله فى نفسه ماذونا فى ذلک، فاذا آوى الى منزله جزا دخوله ثلاثه اجزا، جزء الله و جزء الاهله و جزء النفسه. ثم جزء جزئه بینه و بین الناس فیرد ذلک بالخاصة على العامة ولا یدخر عنهم عنه شیئا...(15) ؛ از پدرم در مورد امور رسول خدا صلی الله علیه و آله در داخل خانه سوال کردم، فرمودند: وقتى به خانه‌اش مىرفت، اوقاتش را سه قسمت مىکرد: یک قسمت براى خدا، و یک قسمت براى خانواده‌اش، و یک قسمت براى خودش، آن گاه قسمت خودش را نیز میان خود و مردم تقسیم می کرد و آن را براى بستگان و بزرگان صحابه (که در منزلش به خدمت او می رسیدند) قرار می داد و ذره‌اى از امکانات خود را از آنان دریغ نمی نمود (بلکه آن چه امکان داشت در حقشان انجام می داد.)(16)

حضرت در مورد امورى که به شخص او مربوط می شد، خشمگین نمی شد. تنها براى خدا، آن گاه که حرمت‌هاى الهى شکسته می شد، غضب می کرد.

یکى از همسران آن حضرت می گوید: وقتى رسول خدا صلی الله علیه و آله غضب می کرد به جز على علیه السلام کسى را یاراى سخن گفتن با حضرتش نبود.(17)

حضرت در مورد امورى که به شخص او مربوط می شد، خشمگین نمی شد. تنها براى خدا، آن گاه که حرمت‌هاى الهى شکسته می شد، غضب می کرد.

علاوه بر همسران، هم نشینان روزانه پیامبر صلی الله علیه و آله عبارت بودند از فاطمه و شوهر و فرزندانش و به گواهى تاریخ و روایات فراوان، علاقه پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله به آن‌ها قابل قیاس با دیگر کسان و نزدیکان حضرت نبود. به موجب روایتى که عایشه نقل کرده است، هر گاه فاطمه علیهاالسلام بر پدر وارد می شد رسول خدا صلی الله علیه و آله جلوى پاى دخترش بلند می شد و او را می بوسید و در جاى خود می نشانید.(18)

در عروسى فاطمه علیهاالسلام زنان مسرور بودند و اظهار شادمانى می کردند و سرود می خواندند و می گفتند: "ابوها سید الناس". رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگویید "و بعلها ذو الشده الباس".

و این مصراع چون در مدح حضرت امیرالمومنین علیه السلام بود، با آن که رسول خدا خواسته بود بانوان بگویند اما عایشه، زنان را از اضافه کردن این مصراع منع کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متوجه موضوع شد و کلام سرزنش آمیزی نسبت به عایشه به زبان آوردند. (19)

روزى رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد اطاق عایشه شد مشاهده کرد که تکه نانى روى زمین و زیر دست و پا افتاده است آن را برداشته و خورد و سپس فرمود:

"یا حمیرا! اکرمى جوار نعم الله علیک فانها لم تنفر من قوم فکادت تعود الیهم"؛ اى حمیرا! از نعمت‌هاى الهى صحیح استفاده کن و آنان را گرامى دار تا هرگز نعمت‌هاى خداوند از مردم دور نشوند.(20)

پى نوشت‌ها:

1. لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنه لمن کان یرجوالله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیرا / سوره احزاب، آیه 22. و نیز نک: نهج البلاغه، خطبه 160/ ربیع الابرار، ص383.

2. قال النبى صلی الله علیه و آله: "انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ همانا مبعوث شدنم براى تکمیل اخلاق است."

3. مجمع البیان، ج 10، (تفسیر سوره قلم.)

4. مجموعه ورام، ج 1، ص 89 / سنن النبى، ص 58 / محجه البیضاء، ج 4، ص 120.

5. کحل البصر، ص 94.

6. قلم، آیه 4.

7. آمن الرسول بما انزل الیه من ربه، (بقره، آیه 285).

8. وافى ، ج 3، ص 117/ وسائل، ج 14، ص 122/ الاحیاء، ج2، ص 41.

9. مجمع الزوائد، ج 4، ص 303.

10. کحل البصر، ص 102.

11. خدمتک زوجک صدقه. ر.ک: العبقریات الاسلامیه، ص 192 .

12. مکارم الاخلاق، ص 10.

13. بحارالانوار، ج 16، ص 227.

14. همان، ص 230 / مکارم الاخلاق، ص 15.

15. سنن النبى، ص 14/ معانى الاخبار، ص 80 / بحارالانوار، ج 16، ص 150 و غیره.

16. سیماى پیامبر اسلام، ترجمه "مختصر الشمائل المحمدیه"، حاج شیخ عباس قمى، ص 53.

17. منتخب کنزالعمال، ج 3، ص 82.

18. صحیح ترمذى، ج 2، ص 319.

19. ریاحین الشریعه، ج 1، ص 98.

20. فروغ کافى، ج 2، صص 158 و 165.

 




برچسب ها : سال پیامبر اعظم سال تمتم خوبیها



                                                                                    

 بسم رب المهدی(عج)

دل نوشته ی به مناسبت نیمه شعبان میلادآخرین منجی عالم بشریت،شیرازه کتاب آفرینش،عطوفت بیکران پروردگارحضرت حجة بن الحسن العسکری(عج)که جهان درتب وتاب ظهورش باقلبی لرزان وچشمی گریان به انتظارایستاده است.

مهدویت،قلب تپنده ی حیات شیعه درتمامی قرون و اعصاراست.

مهدویت،رمزورازنجات انسان معاصرازبن بست هاوگرداب هاست.

مهدویت،نه یک راه، که تنهاراه است.

مهدویت،انرژی متراکمی است که اگربه درستی ازآن بهره گرفته شود،

توانایی شگرفی دروحدت همگان وبسط معنویت واحیای دین دارد.

مهدویت،واعتقادبه یک منجی ومصلح ،باورمشترک همه ی ادیان و

ندای قلبی همه ی مستضعفان درسرتاسراین کره ی خاکی است.

مهدویت،باوری عمیق است که ریشه درساخت وبافت انسان دارد.

مهدویت،امیدمستضعفان ونویدپایان سبززمان است.

مهدویت،چشم اندازی است زیبا به جهان آینده وآینده جهان.

مهدویت،سرفصل رویش وتولدنهایی انسان است

مهدویت،حقیقت سترگی است که جهان باوجوداوبرمدارعشق می چرخد،

وخورشیدبه یمن درخشش نورش زمین وآسمان رانورباران می سازد.

مهدویت،عامل رعب وهراس همه ی مستکبرین ودشمنان انسانیت است.

مهدویت،برگی زرین دردفترتاریخ انسان است.

مهدویت،نگاه سبز شیعه وادامه کربلا ونگاه سرخ حسین (ع) است.

مهدویت،آخرین پناه وخاکریز انسان معاصردربرابرهمه ی سیاهی ها وپلشتی ها است.

مهدویت،رمز پیروزی واستمرار انقلاب اسلامی  است.

مهدویت،امیدوحیات زیبایی وعشق وشورونشاط ودریک کلمه همه چیز ما است.

یابن الحسن!روحی فداک!متی تراناونراک؟

 

 




برچسب ها : یادمان شهیدنهضت کمالی



خدایارجب را طی کردیم نه به طریقی که توگفتی به شعبانت می آییم نه به آیینی که تو خواستی وبرسفره ات می نشینیم نه آنکه لایق آن هستیم.

خدایا دل سنگمان طاقتمان طاق کرده وپشتمان خم وقلب سیاه وچرکین مان رویمان سیاه وعمرمان تباه.

بارخدایارجب رودخانه شناوری بود که زنگار جان و دل می زدودوما ترسویی بودیم شناوری نیاموخته وشهامت غرق شدن نداشتیم.

خدایا درکنار رودخروشان رجب قدم زدیم وافسوس خوردیم وآلوده دامن وبابارگناه به دریای شعبان تو آمدیم.

خدایا مپسندکه دریای شعبانت را هم چنان برکناره ساحل نظاره گر باشیم،فن شناوری ندانیم وشجاعت به آب زدن نداریم ترس از آب وفرار ازعذاب.

خدایا دریای شعبانت متلاطم است وخروشان ترازرودخانه رجب،خدایادر یک سوکران تاکران دریاست وآب وموج ودرسوی دیگرصحرا وبرهوت وشنهای روان.

خدایاهنوز صدای رود خروشان رجب را می شنوم وزمزمه ونجوای شبهای کناررودرا به یاد می آورم خدایا چرا دل سنگم آب نشد،چرا چشم خشکم به آبی ننشست،چرا شرم گناهم پیشانی سیاهم رانشست،چرا همه وجودم دربرابروجودش آب نشدچرا ترنم رودمرا به سوی خود نکشید،

چرا جویباری از اشک وشرم نشدم وبه رودجاری و ساری رجب نپیوستم،

چرا قلوه سنگی ماندم بر ساحل چرا قطره آبی نشدم بررودخانه رجب ،

چرادل سنگ ماندم برساحل وتیپاخورده هر عابر،

چرانشدم سنگ  وسنگ ریزه ای برکف رود خانه رجب که حرکت قطره ها وسایش آب مرا آب کند یاکه به اعماق دریای شعبان سوق دهد.

خدایاصدای امواج دریا در ساحل ومن مستاصل بر ریگها وآرزوی ریگ شدن وبه دریا خزیدن.

خدایاتو خواستی سفینه النجاة،خدایا تودادی به دریای شعبانت مدبلند،خدایا تو خواستی برصفحه روز گار حرف قشنگ، خدایا تو خواستی بردامن فاطمه (س)حسین،نشاندی بر شانه رسول حسین گذاردی درآغوش علی حسین، توخواستی درکنار حسن (ع)حسین(ع).

خدایا تو بنشان به هر دل که خواهی عشق حسین(ع).

خدایابنشان بر دل ما مهر حسین واباءوابناءواخوان واخواةوام الحسین (ع).

 




برچسب ها : یادمان شهیدنهضت کمالی


صفحات :
|  1  2  >  |